توسعه پایدار[1] و مستمر هر کشوری وابسته به پایداری نظام کشاورزی آن کشور بوده و به معنی ارائه راه حلهایی در مقابل الگوهای فانی كالبدی، اجتماعی و اقتصادی توسعه می باشد كه بتواند از بروز مسایلی همچون نابودی منابع طبیعی، تخریب سامانههای زیستی، آلودگی جهانی، تغییر اقلیم، افزایش بی رویه جمعیت، بی عدالتی و پایین آمدن كیفیت زندگی انسانها در حال و آینده جلوگیری كند. بنابراین توسعه پایدار تحولی است مواجه با تامین نیازهای امروزی بدون از بین بردن قابلیت های نسل آینده در تامین نیازهایشان. در واقع یک تحول، زمانی پایدار است كه محافظ محیط و مولد فرصتها باشد (بدرقه و همكاران، 1389).
بررسی منابع و تحقیقات نشان میدهد، به منظور سنجش پایداری میبایست به یک اصل مهم و اساسی توجه کرد و آن این است که باید شاخص های مناسب و پوشش دهنده ابعاد مختلف پایداری کشاورزی را شناسایی نمود، شاخص هایی که روایی و پایایی لازم را در این زمینه داشته باشند (تقدیس و بسحاق، 1391). هم اکنون برای سنجش و ارزیابی میزان پایداری در ابعاد مختلف، روشها و مدلهای گوناگونی وجود دارد و در این پژوهش از روش تاپسیس استفاده شده است که این روش از مدلهای تصمیم گیری کاربردی میباشند.
نتایج پژوهش می تواند تغییرات زیادی را در رهیافتها، سیاستها و راهکارهای بخشهای گوناگون اقتصادی، اجتماعی و سیستم کشاورزی و وزارت جهاد کشاورزی و تحقیق و ترویج کشاورزی و سایر سازمانهای مرتبط با توسعهکشاورزی و توسعهروستایی در راستای دستیابی به توسعه پایدار کشاورزی ایجاد کند و همینطور آگاهی و حساسیت روزافزون کارشناسان و مردم را نسبت به ضرورت ایجاد تغییرات نشان دهد.
1-2- بیان مسئله
در سالهای اخیر، نگرانیهایی در سطح جهان درباره عواقب و اثرات برخی از فعالیتهای کشاورزی بر محیطزیست و جامعه ابراز شده است. این نگرانیها، بسیاری از محققین را برآن داشته تا به فعالیتهای کشاورزی چه در کشورهای صنعتی و چه در کشورهای در حال توسعه نگاهی عمیقتر و دقیقتر داشته باشند و تنگناهای تکنیکی و اجتماعی را بهتر تشخیص دهند و راه هایی را برای مقابله با مشکلات ناشی از کشاورزی عرضه کنند. (داودی و مقصودی، 1390).
در شرایطی که هر سال جمعیت کشور و تقاضا برای مواد غذایی رو به افزایش است، حفظ و پایداری منابع طبیعی تولید کننده مواد غذایی امری ضروری و یک وظیفه ملی بوده و پایداری منابع زراعی یک اصل مهم در کشاورزی پایدار متکی بر روشهایی است که در آن سموم و کودهای شیمیایی و به مقدار کم و به طور بهینه استفاده شود(صدیقی و روستا،1381).
در واقع کشاورزی پایدار در برابر مساله عمدهای که در کشاورزی متعارف وجود دارد، مطرح شده است و آن ناپایداری کشاورزی متعارف میباشد. با توجه به نگرانیهای موجود باید زمینه را جهت حرکت، به سوی نظامهای کشاورزی پایدار فراهم کرد. نظام پایدار در کشاورزی در حقیقت نوعی راهبرد مدیریتی است که بتواند کشاورز را در انتخاب صحیح ارقام و واریتههای مورد کشت، حاصلخیزی خاک، اجرای روشهای مناسب شخم، در توالی قرار دادن مناسب گیاهان برای کاهش هزینه های مربوط به نهادههای مصرفی، به حداقل رساندن اثرات سوء بر محیط زیست، تامین پایداری در تولید و ایجاد سودآوری یاری نماید (کلانتری و همکاران، 1388). کشاورزی پایدار در جواب
توسعه پایدار[1] و مستمر هر کشوری وابسته به پایداری نظام کشاورزی آن کشور بوده و به معنی ارائه راه حلهایی در مقابل الگوهای فانی كالبدی، اجتماعی و اقتصادی توسعه می باشد كه بتواند از بروز مسایلی همچون نابودی منابع طبیعی، تخریب سامانههای زیستی، آلودگی جهانی، تغییر اقلیم، افزایش بی رویه جمعیت، بی عدالتی و پایین آمدن كیفیت زندگی انسانها در حال و آینده جلوگیری كند. بنابراین توسعه پایدار تحولی است مواجه با تامین نیازهای امروزی بدون از بین بردن قابلیت های نسل آینده در تامین نیازهایشان. در واقع یک تحول، زمانی پایدار است كه محافظ محیط و مولد فرصتها باشد (بدرقه و همكاران، 1389).
بررسی منابع و تحقیقات نشان میدهد، به منظور سنجش پایداری میبایست به یک اصل مهم و اساسی توجه کرد و آن این است که باید شاخص های مناسب و پوشش دهنده ابعاد مختلف پایداری کشاورزی را شناسایی نمود، شاخص هایی که روایی و پایایی لازم را در این زمینه داشته باشند (تقدیس و بسحاق، 1391). هم اکنون برای سنجش و ارزیابی میزان پایداری در ابعاد مختلف، روشها و مدلهای گوناگونی وجود دارد و در این پژوهش از روش تاپسیس استفاده شده است که این روش از مدلهای تصمیم گیری کاربردی میباشند.
نتایج پژوهش می تواند تغییرات زیادی را در رهیافتها، سیاستها و راهکارهای بخشهای گوناگون اقتصادی، اجتماعی و سیستم کشاورزی و وزارت جهاد کشاورزی و تحقیق و ترویج کشاورزی و سایر سازمانهای مرتبط با توسعهکشاورزی و توسعهروستایی در راستای دستیابی به توسعه پایدار کشاورزی ایجاد کند و همینطور آگاهی و حساسیت روزافزون کارشناسان و مردم را نسبت به ضرورت ایجاد تغییرات نشان دهد.
1-2- بیان مسئله
در سالهای اخیر، نگرانیهایی در سطح جهان درباره عواقب و اثرات برخی از فعالیتهای کشاورزی بر محیطزیست و جامعه ابراز شده است. این نگرانیها، بسیاری از محققین را برآن داشته تا به فعالیتهای کشاورزی چه در کشورهای صنعتی و چه در کشورهای در حال توسعه نگاهی عمیقتر و دقیقتر داشته باشند و تنگناهای تکنیکی و اجتماعی را بهتر تشخیص دهند و راه هایی را برای مقابله با مشکلات ناشی از کشاورزی عرضه کنند. (داودی و مقصودی، 1390).
در شرایطی که هر سال جمعیت کشور و تقاضا برای مواد غذایی رو به افزایش است، حفظ و پایداری منابع طبیعی تولید کننده مواد غذایی امری ضروری و یک وظیفه ملی بوده و پایداری منابع زراعی یک اصل مهم در کشاورزی پایدار متکی بر روشهایی است که در آن سموم و کودهای شیمیایی و به مقدار کم و به طور بهینه استفاده شود(صدیقی و روستا،1381).
در واقع کشاورزی پایدار در برابر مساله عمدهای که در کشاورزی متعارف وجود دارد، مطرح شده است و آن ناپایداری کشاورزی متعارف میباشد. با توجه به نگرانیهای موجود باید زمینه را جهت حرکت، به سوی نظامهای کشاورزی پایدار فراهم کرد. نظام پایدار در کشاورزی در حقیقت نوعی راهبرد مدیریتی است که بتواند کشاورز را در انتخاب صحیح ارقام و واریتههای مورد کشت، حاصلخیزی خاک، اجرای روشهای مناسب شخم، در توالی قرار دادن مناسب گیاهان برای کاهش هزینه های مربوط به نهادههای مصرفی، به حداقل رساندن اثرات سوء بر محیط زیست، تامین پایداری در تولید و ایجاد سودآوری یاری نماید (کلانتری و همکاران، 1388). کشاورزی پایدار در جواب نگرانیهای محیطی و اثرات کشاورزی سنتی بوجود آمده است (Walter,2006). این موارد باعث شده تا در طی دهههای گذشته آگاهی فزایندهای نسبت به نامناسب بودن کشاورزی متعارف پدید آید و کوششهای فراوانی در زمینه های تحقیقاتی، ترویجی و سیاستگذاری کشاورزی برای دستیابی به یک نظام پایدار در کشاورزی صورت گیرد (کوچکی وهمکاران، 1386).
از آنجا که توسعه پایدار کشاورزی به معنای ایجاد تحولی کیفی و بنیادی در ساختار کشاورزی موکول به شناخت و نهادمندی نظامهای بهره برداری بهینه و مناسب میباشد، بدیهی است که شناخت وضعیت پایداری نظام زراعی باعث می شود که از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب نزدیکتر شویم. بررسی و ارزیابی عملکرد نظام زراعی و شناسایی نقاط قوت و ضعف آنها در دستیابی به توسعه کشاورزی پایدار کمک خواهد نمود و بر این اساس میتوان راهکارها و برنامه ریزی متناسب و منطقی در قبال دستیابی نظامهای زراعی شالیکاری به کشاورزی پایدار فراهم ساخت. چرا که برای پیریزی مطمئنتر مسئله پایدارسازی، ارزیابی و شناخت علمی پایداری نظامهای بهرهبرداری، ابعاد اصلی آن، عوامل مرتبط با آن و ترسیم وضعیت مطلوب و انتخاب مناسبترین راه های ممکن برای حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب ضروری است (ایروانی و دربان آستانه،1383).
استان گیلان یکی از مهمترین مناطق برنجخیز کشورمان است که شالیکاری زراعت عمده آن محسوب می شود نتایج این تحقیق می تواند به برنامه ریزان و نهادهای اجرایی مربوطه کمک کند که به یکی از سیاستهای بخش کشاورزی که پایداری آن است دست یابند.
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق
از جمله بخشهایی که در توسعه کشورها و مناطق همواره مدنظر است، بخش کشاورزی است که به دلیل تامین نیازهای غذایی کشور، از اهمیت بالایی برخوردار است. این در حالی است که در سالهای اخیر، مشکلات و معضلات روستاهای کشور باعث مهاجرت بیرویه، فقر گسترده، بیکاری فزاینده، ضایعات بالای محصولات کشاورزی وکاهش درآمد روستاییان در مناطق روستایی شده است (رهنما، 1385). دستیابی به توسعه پایدار نیازمند برنامه ریزی و مدیریتی همجهت با پتانسیلهای موجود در منطقه میباشد (پناهیفر و همکاران، 1388). توسعه کشاورزی بدون نگرش پایداری به آن موجب بروز مشکلاتی گردیده است که مصرف بیرویهی مواد شیمیایی و تخریب محیط زیست از عمدهترین آنهاست (پیشرو و همکاران، 1388).
امروزه همه معتقدند که برای کشاورزی متعارف به سبب زیانها و صدماتی که به محیط زیست و منابع پایه وارد می کند باید جایگزین مناسبی یافت که همان کشاورزی پایدار است (علایی و همکاران، 1387). انسان نیازمند دستیابی به نظامهایی است که ضمن برخورداری از پویایی اقتصادی، بتواند موجب بهبود وضعیت محیط زیست و استفاده بهینه از منابع موجود شده و همچنین در تامین نیازهای غذایی انسان و در ارتقاء کیفیت زندگی جوامع بشری نقش بسزایی داشته باشد. نظام کشاورزی پایدار در واقع یک نظام سودمند، مستمر و متکی بر حفظ منابع طبیعی میباشد. این شیوه کشاورزی، اقتصادیترین و در عین حال سودمندترین نحوه استفاده از انرژیهای طبیعی و تبدیل آن به محصولات کشاورزی، بدون تخریب کیفیت خاک و کیفیت محیط زیست را توصیه می کند. این روش کشاورزی دیدگاهی فراتر از اقتصاد تولید صرف دارد به طوری که در آن همبستگی بین اقتصاد تولید، ثبات اکولوژیک و کیفیت زیست محیطی به صورت جامع نگریسته می شود (عادلی ساردوئی و همکاران،1390).
نگرانیهای محیطی و اثرات کشاورزی سنتی بوجود آمده است (Walter,2006). این موارد باعث شده تا در طی دهههای گذشته آگاهی فزایندهای نسبت به نامناسب بودن کشاورزی متعارف پدید آید و کوششهای فراوانی در زمینه های تحقیقاتی، ترویجی و سیاستگذاری کشاورزی برای دستیابی به یک نظام پایدار در کشاورزی صورت گیرد (کوچکی وهمکاران، 1386).
از آنجا که توسعه پایدار کشاورزی به معنای ایجاد تحولی کیفی و بنیادی در ساختار کشاورزی موکول به شناخت و نهادمندی نظامهای بهره برداری بهینه و مناسب میباشد، بدیهی است که شناخت وضعیت پایداری نظام زراعی باعث می شود که از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب نزدیکتر شویم. بررسی و ارزیابی عملکرد نظام زراعی و شناسایی نقاط قوت و ضعف آنها در دستیابی به توسعه کشاورزی پایدار کمک خواهد نمود و بر این اساس میتوان راهکارها و برنامه ریزی متناسب و منطقی در قبال دستیابی نظامهای زراعی شالیکاری به کشاورزی پایدار فراهم ساخت. چرا که برای پیریزی مطمئنتر مسئله پایدارسازی، ارزیابی و شناخت علمی پایداری نظامهای بهرهبرداری، ابعاد اصلی آن، عوامل مرتبط با آن و ترسیم وضعیت مطلوب و انتخاب مناسبترین راه های ممکن برای حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب ضروری است (ایروانی و دربان آستانه،1383).
استان گیلان یکی از مهمترین مناطق برنجخیز کشورمان است که شالیکاری زراعت عمده آن محسوب می شود نتایج این تحقیق می تواند به برنامه ریزان و نهادهای اجرایی مربوطه کمک کند که به یکی از سیاستهای بخش کشاورزی که پایداری آن است دست یابند.
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق
از جمله بخشهایی که در توسعه کشورها و مناطق همواره مدنظر است، بخش کشاورزی است که به دلیل تامین نیازهای غذایی کشور، از اهمیت بالایی برخوردار است. این در حالی است که در سالهای اخیر، مشکلات و معضلات روستاهای کشور باعث مهاجرت بیرویه، فقر گسترده، بیکاری فزاینده، ضایعات بالای محصولات کشاورزی وکاهش درآمد روستاییان در مناطق روستایی شده است (رهنما، 1385). دستیابی به توسعه پایدار نیازمند برنامه ریزی و مدیریتی همجهت با پتانسیلهای موجود در منطقه میباشد (پناهیفر و همکاران، 1388). توسعه کشاورزی بدون نگرش پایداری به آن موجب بروز مشکلاتی گردیده است که مصرف بیرویهی مواد شیمیایی و تخریب محیط زیست از عمدهترین آنهاست (پیشرو و همکاران، 1388).
امروزه همه معتقدند که برای کشاورزی متعارف به سبب زیانها و صدماتی که به محیط زیست و منابع پایه وارد می کند باید جایگزین مناسبی یافت که همان کشاورزی پایدار است (علایی و همکاران، 1387). انسان نیازمند دستیابی به نظامهایی است که ضمن برخورداری از پویایی اقتصادی، بتواند موجب بهبود وضعیت محیط زیست و استفاده بهینه از منابع موجود شده و همچنین در تامین نیازهای غذایی انسان و در ارتقاء کیفیت زندگی جوامع بشری نقش بسزایی داشته باشد. نظام کشاورزی پایدار در واقع یک نظام سودمند، مستمر و متکی بر حفظ منابع طبیعی میباشد. این شیوه کشاورزی، اقتصادیترین و در عین حال سودمندترین نحوه استفاده از انرژیهای طبیعی و تبدیل آن به محصولات کشاورزی، بدون تخریب کیفیت خاک و کیفیت محیط زیست را توصیه می کند. این روش کشاورزی دیدگاهی فراتر از اقتصاد تولید صرف دارد به طوری که در آن همبستگی بین اقتصاد تولید، ثبات اکولوژیک و کیفیت زیست محیطی به صورت جامع نگریسته می شود (عادلی ساردوئی و همکاران،1390).
[شنبه 1400-05-09] [ 09:30:00 ب.ظ ]
|